تینا ی نازمتینا ی نازم، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره
معینا ی  نازممعینا ی نازم، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

دنیای من تینا و معینا

شعرهایی که تینای من حفظ کرده

تینای گلم تعداد شعرهایی  که شما تا حالا حفظ کردی از مرز هشتاد تا هم گذشت... ١-اتل متل یه مورچه ٢-اتل متل جوجمون ٣-دختر چه نازه دختر ٤-دخترا دلهای صورتی دارن ٥-مثلثا چی دارن ٦-آسیا بچرخ ٧-یه مهمون عزیزی توی راهه ٨-قشنگ ترین شب کدومه ٩-علی علی جان ماست ١٠-آقا سلام ١١-محمد امین ١٢-قطار شادی اومد ١٣-بیا باهم بریم سفر ١٤-دس دسی دایی میاد ١٥-سین سلام سلامتی ١٦-خوشحال و شاد و خندانم ١٧-دس دسی ماشین میاد ١٨-مامان جون من چه مهربونه(خانواده) ١٩-خورشید خانوم چه مهربونه ٢٠-نازگل نازنینم بقیه رو  در ادامه مطلب نوشتم    آفرین به ...
12 آذر 1392

آرزویی برای دخترم

آرزویم این است : نتراود اشک از چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد نرود لبخند از عمق نگاهت و به اندازه هر روز تو عاشق باشی عاشق آنکه تو را میخواهد وبه لبخند تو از خویش رها می گردد و تو را دوست بدارد به همان اندازه که دلت می خواهد...   ...
8 آذر 1392

روز دختر

١٦ شهریور ماه که مصادف بود با روز تولد حضرت معصومه و روز دختر من وبابا تصمیم گرفتیم یه جشن کوچیک سه نفری برای تینا جون بگیریم ساعت ٤:٣٠که بابا از سر کار اومد رفتیم یه کیک کوچیک و شمع وچند تا بادکنک ویه هدیه خریدیم وبرگشتیم من و تینا شروع کردیم به تزیین خونه نزدیکای غروب که میخواستیم جشنمون رو شروع کنیم تینا گفت:وااای مامان الان همه میان خونمون من وبابا هم با عجله زنگ زدیم به عزیز و آقاجون ومامانی و بابایی ودایی حسین و عمه اکرم که سریع خودشون رو برسونند خونه ما  همگی لطف کردندواومدند   کیک آبی رنگ سلیقه ی تیناس و کیک زرد رو هم آقاجون براش خریده ...
8 آذر 1392